علی ای همای رحمت
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم به خدا قسم خدارا
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که می تواند که به سر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که زکوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان که زجان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هر دم زنوای شوق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
" همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را "
زنوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
ولادت با سعادت مولای متقیان امیر مومنان ، حضرت علی (ع) بر همه شما تبریک و تهنیت باد.
گر شمع فروزان شبستان تو ام
گر بلببل شوریده ی بستان تو ام
گر شیر خروشان نیستان توام
گریان تو نالان تو خواهان توام
سلام
دوست عزیز وبلاگ زیبایی دارید . امیدوارم در راهتان موفق باشید.اگر مایل بودید به باغ غزلهای من هم بیایید .
خداوند نگهدارتان باشد