نسیم صبا

اشعار متون زیبا دست نوشته

نسیم صبا

اشعار متون زیبا دست نوشته

آرزو

امشبم از اون شبهاست که خیلی دلم می خواد بنویسم اما نمیدونم راجع به چی هزار تا فکر از توی این کله پوکم می گذره واقعا این ذهن انسان عجب قدرتی داره می تونه در آن واحد هزار تا مساله را پردازش کنه الان داشتم راجع به آرزوهایی که قبلا داشتم فکر می کردم هممون حتما شده با خودمون این جمله را تکرار کرده باشیم که چی می خواستم چی شد ! نمیدونم چرا اینطوری شد ؟ راستی چرا هر چی می خوایم نمیشه اصلا چرا اینطوری میشه ؟ من یه چیزی را خیلی سخت بهش اعتقاد دارم و اونم اینه که آدم محاله به چیزی برسه  که نمی خواسته البته اگر خدا بخواد اما چطوری میشه بعضی وقتا می رسیم به این جمله و با خودمون تکرارش می کنیم البته فکر می کنم تو اون مواقعم یه جورایی به اون چیزی که می خواستیم رسیدیم اما شاید شکلش یه کم متفاوت باشه با اون چیزی که تو ذهنمون داشتیم . 

یه  دلیش شاید اینه که شناختمون از خودمون و نیازهامون و آرزوهامون کامل نیست گاهی وقتها فکر می کنیم یه اتفاقی اگه بیفته چقدر خوب میشه اما وقتیم اتفاق میفته مبینیم که خیلیم مهم نبود یا حداقل اهمیتش به اون اندازه ای که ما فکر می کردیم نبود.

گاهی اوقات آن چه در ذهنمان به عنوان خواسته می دانیم با آنچه که برای رسیدن به آن تلاش می کنیم متفاوت است هر چند که در ذهنمان این دو یکی هستند میخوام بگم گاهی اوقات تلاشهامون در جهت خواسته هامون نیست و اون موقع است که می رسیم به این نقطه که میگیم من که نمیخواستم اینطوری بشه ! شاید فلسفه زندگی همین باشه شاید لازمه بارها و بارها این اتفاق بیفته تا یاد بگیریم که درست همون چیزی را بخوایم که باید بخوایم و درست همون کارهایی را بکنیم که دقیقا بزنه به هدف.

تا یاد بگیریم که از مسیر اصلی منحرف نشیم .تا خودمون را هر بار بهتر وبهتر بشناسیم و بهتر بفهمیم خواستمون چیه ؟ دنبال چی می گردیم ؟ چی ما را راضی میکنه ؟ چی ما را آروم می کنه ؟ تاکجا وتا کی باید تلاش کنیم ؟

البته نقطه مقابل اینم هست بعضی وقتا هم یه چیزی را خیلی می خوایم و نمیشه اما بعد از یه مدتی به این نتیجه می رسیم که چقدر خوب شد که اون اتفاقی که می خواستم نیفتاد راجع به این چی میگین؟ من که اسم اینو میذارم حکمت و همشو میذارم به حساب خدا که همیشه بهترین و خیرترینو برامون رقم می زنه چون هر چقدر هم که انسان سعی کنه خودشو بشناسه بازهم به اندازه خدا نسبت به نیازهاش و احتیاجاتش آگاه نیست . اون موقعست که خدا خودش به کمکون میاد . به امید رسیدن به بهترینها و خیرترینها برای همه شما دوستان عزیز. 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
کلاس دوست داشتنی پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 ب.ظ http://lovingclass.blogsky.com/

نسیمی از صبا بر افکار وبلاگی وزید و دلنشین هایی از نوشته ها سراغ افکار را گرفت .
برای نسیم صبا نصیبی از صبا آرزو دارم .
سلامی به سلامتی

رسول جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:01 ق.ظ http://raheroushan.blogsky.com/

سلام فرزانه جون به نظر من هرچه پیش میاد درسته
الخیر فی ماوقع
هرچه پیش آید خوش آید ما که خندان میرویم
حتما به وبلاگم سر بزن قربانت رسول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد