چی میشه ما آدمها دنبال یه چیزی می گردیم و می گردیم ،تلاش می کنیم و خودمون رو به هردری می زنیم تا بهش برسیم اما وقتی بهش می رسیم انگار نه انگار .یادمون می ره اون همه عطشهای قبلمون اون همه خواستنامون یادمون میره اون همه تلاشمون انگار پشت پرده ذهنمون فکر می کنیم هنوز پیداش نکردیم ، فکر می کنیم اون چیزی که می خواستیم بهش برسیم خیلی متفاوته با این چیزی که بهش رسیدیم گاهی وقتها اون خواسته دقیقا تو دستای خودمونه اما اصلا متوجه داشتنش نمیشیم. راستش اصلا من فکر می کنم اگه اون چیزهایی را که می خواهیم داشته باشیم به دست بیاریم هر شکلی که باشه دنبال یه شکل دیگه و یه نوع دیگش می گردیم خوب شاید این طبیعت انسانه به هر حال این موجود خیلی بیچیده و عجیبه .
نخواست شیخ بیاید مرا که یافتنم
چراغ نه ! که به گشتن هم احتیاج نداشت
گاهی گمان نمی کنی و می شود
گاهی نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی استجابت است
گاهی نگفته قرعه بنام تو می شود