نسیم صبا

اشعار متون زیبا دست نوشته

نسیم صبا

اشعار متون زیبا دست نوشته

اشک .....

 اشکها آبی ترین موج تمنای منند ....

امروز چشمهایم بارانیند و میخواهم از اشک بنویسم........

اشک، این قطره آب پاک و مقدسی که گویی هزاران حرف را با خود از درونی ترین لایه های ما به بیرون می آورد. براستی چه می شود که ناگاه  چشمهایمان بارانی می شوندو اشکها یکی پس از دیگری از چشمانمان سرازیر می شوند و بر روی گونه هایمان می غلتند وکم کم که گونه هایمان خیس وخیستر شد، ماهم گویی آرام و آرامتر میشویم. چه می شود که وقت بارانی شدن گویی همه حرفهایی که نمی توانیم بگوییم و همه فریادهایی که نمی توانیم بزنیم وتمامی  احساساتی که نمی توانیم ابرازشان کنیم تبدیل می شوند به اشک وقطره قطره سرازیر می شوند و روحمان را جلا می بخشند و قلبمان را شفاف می کنند . گویی اشکها گرد و غبار دل را شسته و با خود بیرون می آورند . براستی که از نظرمن اشک، زیباترین و باارزشترین و پاکترین مایعییست که خدا آن را تنها به انسان هدیه کرده تا بگوید آنچه را که زبانش قادر به گفتن آن نیست و آرام شود.

این اشک رازهای زیادی را درخود پنهان دارد گاه نشانه شادی وشعف فراوان  و گاه نشانه اندوه و غم بسیارست گاه نشانه تمناها و خواسته های دست نیافته و گاه نشانه آرزوهای تحقق یافته است ، گاه نشانه داشته های از دست رفته و گاه نشانه نداشته های به دست آمده است. گاهی بیانگراحساس غرور و عزت و بزرگی و گاهی نشان دهنده احساس ضعف و ناتوانی ، عجز و درماندگیست .

گاهی میخواهیم پنهانش کنیم تا هیچ کس نبیندش و ما را درمانده و ضعیف نپندارد و گاه دوست داریم تا آشکار شود و همه بدانند چه در درون ما می گذرد ....  

   

 این نوشته بسیاز زیبا از دکتر علی شریعتی هم تقدیم به شما:

" مگر نه اشک، زیباترین شعر و بی‌تاب ترین عشق و گدازان‌ترین ایمان  

        و داغ‌ترین اشتیاق و تب‌دارترین احساس و خالص‌ترین گفتن

            و لطیف‌ترین دوست داشتن است که همه، در کوره یک دل، به هم آمیخته و ذوب شده‌اند

و قطره‌ای گرم شده‌اند، نامش اشک؟ 

کسی که عاشق است و از معشوقش دور افتاده و یا عزادار است

و مرگ عزیزی قلبش را می‌سوزاند، می‌گرید، غمگین است،

هرگاه دلش یاد او می‌کند و زبانش سخن از او می‌گوید و روحش آتش می‌گیرد

و چهره‌اش برمی‌افروزد، چشمش نیز با او همدردی می‌کند؛ یعنی اشک می‌ریزد،

اشک می‌جوشد و این حالات همه نشانه‌های لطیف و صریح ایمان عمیق و عشق راستین اویند

گریه‌ای که تعهد و آگاهی و شناخت محبوب یا فهمیدن

و حس کردن ایمان را به همراه نداشته باشد

کاری است که فقط به درد شستشوی چشم از گرد و غبار خیابان می‌آید"

نظرات 9 + ارسال نظر
موج دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:03 ق.ظ http://dolaat.blogsky.com

سلام

سلام بر کسی که مفهوم تنهایی رو م یدونه

من موجم...

موجی که هر لحظه در انتظار یافتن ساحلشه...

به سراغم بیا خانوم...

فعلا...

مامانه سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:56 ب.ظ http://ninieh.blogfa.com/

چه قلم شیوایی لذت بردم دیدی درست گفته بودم .با خوندن این مطالب دلم تنگ شد برای گریستن معصومانه شاید زنگار دلم بزداید

وحید جمعه 24 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام
خوبی؟
بیشتر بغض رو تجربه کردم.
راستی منم آپم
فعلا...

[ بدون نام ] شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ب.ظ http://ashk.blogsky.com/

ببار ای ابر بهار
بهر لیلی چو مجنون ببار

امین پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:58 ب.ظ http://jailor.tk

وبلاگ جالب و قشنگی دارین خوشحالم میشم به ما هم سر بزنید

[ بدون نام ] یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:02 ب.ظ http://ashk.blogsky.com

بیشتر ببار
ببار ای ابر بهار
بهر لیلی چو مجنون ببار

سنگ دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:49 ب.ظ http://sang.blogsky.com

اشک
راز سر به مهر
سنگ
لعل
صبر
خون جگر
...

سیمین شنبه 30 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:02 ب.ظ http://simin.blogsky.com

ز اشک من چه می‌دانی گرانیهای دردم را؟
ز طوفان شبنمی دیدی ز دریا گوهری دیدی

دیده پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:12 ب.ظ http://chashm.blogsky.com

من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی

در سینه سوزانم مستوری و مهجوری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد