نسیم صبا

اشعار متون زیبا دست نوشته

نسیم صبا

اشعار متون زیبا دست نوشته

شیخ بهایی و ابلیس

شیخ بهایی می گوید :

فرشتگانی که به دستور خداوند در مقابل آدم سجده کردند از آسمان فرود نیامدند که جلو آدم به خاک بیفتند و سجده کنند .

فرشتگان همه در انسان بودند و ابلیس هم در انسان بود.

وقتی آدم زنده شد و شروع به زندگی کرد تمام نیروهای معنوی که در انسان بود از عقل شریف انسان پیروی نمود. در بین نیروهای معنوی ، نفس اماره هم بود و نفس اماره حاضر نشد که از عقل شریف آدمی اطاعت نماید.

اگر نفس اماره هم از عقل شریف آدمی اطاعت می کرد تمام قوای معنوی انسان تحت فرماندهی عقل درمی آمد و نوع بشر هرگز دستخوش نفس اماره نمی شد تا اینکه مرتکب گناه شود.

اگر نفس اماره که  به ابلیس تعبیر می شود از عقل شریف آدمی اطاعت می نمود نوع بشر بر اثر پرهیز از منهیات و خودداری از گناه به سعادت سرمدی می رسید چون دیگر در وجودش عاملی نبود که او را وادار به ارتکاب گناه نماید پس فرشتگانی که به آدم سجده کردند در وجود آدم ،  

یعنی خود ما هستند .

ابلیس هم که حاضر نشد به آدم سجده کند در وجود خودماست و نباید او را در خارج از خودمان جستجو نماییم.

ابلیس ، نفس اماره ماست که ما را به سوی گناه سوق می دهد هر بار که ما از ارتکاب گناه  

توبه کنیم نفس اماره را به عقب رانده ایم .

ابلیس یا نفس اماره برای اینکه آدمی را وادار به گناه کند از هفت عضو استفاده می نماید  

یعنی هفت عضو را تحت اختیار خود می گیرد . این هفت عضو عبارت است از : چشم –  

گوش – قلب – زبان – بینی و دست و پا

اگر این هفت عضو وجود نمی داشت ابلیس یعنی نفس اماره نمی توانست که آدمی را وادار  

به ارتکاب گناه کند.به همین جهت خداوند در قرآن گفته است که جهنم هفت در دارد.

چون گفتیم منظور از سجده کردن ابلیس به آدم یعنی اطاعت نفس اماره از عقل شریف مانند سایر قوای معنوی و در مردانی چون پیغمبر و علی مرتضی ، نفس اماره قدرت ندارد سربلند 

 کند و مانند سایر نیروهای معنوی مطیع عقل شریف می باشد. پس می توان بدون هیچ تردید گفت که ابلیس مقابل پیغمبر ما سجده می کند.

این مطالب را از کتاب " ملاصدرا فیلسوف بزرگ اسلامی"  تالیف : "هانری کوربن"  

ترجمه : " ذبیح ا.. منصوری"  که به تازگی خوندم انتخاب کردم . خوندن این کتاب را به 

همه کسانی که علاقه مند به فلسفه و عرفان هستند پیشنهاد می کنم .  

نظرات 2 + ارسال نظر
برصیصای عابد چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:57 ب.ظ


ابلیس , ای خدای بدیها , تو شاعری
من بارها به شاعری ات رشک برده ام
شاعر تویی که اینهمه شعر آفریده ای
غافل منم که اینهمه افسوس خورده ام

" عشق " و " قمار " شعر خدا نیست , شعر توست
هرگز کسی به شعر تو بی اعتنا نماند
غیر از خدا که هیچیک از این دو را نخواست
در " عشق " و در " قمار " کسی پارسا نماند

"زن" شعر توست با همه مردم فریبی اش
"زن" شعر توست با همه شور آفریدنش
" آواز " و " می " که زادهء طبع خدا نبود
این خوردنش حرام شد و آن یک , شنیدنش !

در " بوسه " و " نگاه " , تو شادی نهفته ای
در " مستی " و " گناه " تو لذت نهاده ای
بر هر که در بهشت خدایی طمع نبست
دروازهء بهشت زمین را , گشاده ای


اما اگر تو شعر فراوان سروده ای
شعر خدا یکیست , ولی شاهکار اوست
شعر خدا " غم " است , غم دلنشین و بس
آری , غمی که معجزهء آشکار اوست

دانم چه شعر ها که تو گفتی و او نگفت
یا از تو بیش گفت و نهان کرد نام را
اما اگر خدا و تو را پیش هم نهند
آیا تو خود کدام پسندی , کدام را ؟




[ بدون نام ] شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:05 ب.ظ

آیا جهنم و بهشت هم مانند فرشته ها فاقد وجود و اعاد فیزیکی هستند؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد